کد مطلب:323152 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

بشاراتی که به ظهور نرسیده
مقتضی است كه شرحی از بشارات سابقه كه ابدا به ظهور نرسیده معروض دارم كه پایه ی بشارات بها و عباس افندی را ملتفت كردید از جمله در كتاب دانیال و مكاشفات یوحنا بعضی از متشابهات وجود دارد و حضرات از آن ها استفاده نموده اشارات و بشارات كتب سماوی می نامند هزار و دویست و شصت روز را كه در كتاب دانیال فصل 12 آیه ی 7 تا آخر نوشته شده به هزار و دویست و شصت سال هجری قمری تعبیر كرده و به طلوع سبد باب استدلال كردند همچنین هزار و دویست و نود را به بروز بها دلیل ساخته در حالتی كه اظهارات بها در سنه 1270 بوده و در این خصوص نیز سندی از عبدالبها مخالف هم دیگر در دست است در لوح لسان حضور می نویسد (همچنین بشارات نبوت اول دانیال حسابش از بدایت بعثت حضرت رسول است كه تقریبا به حساب هجرت هزار و دویست و هشتاد می شود و نبوت ثانی به حساب سنه ی هجریست یعنی از بدایت هجرت پس هزار و سیصد و سی و پنج هنوز نیامده است)

و هكذا در جائی سنه هفتاد را می گوید چنانچه حاجی میرزا مجید مراغه ای سؤال از مبدأ تاریخ بهائی نموده جوابی است كه داده شده (از سنه ی شصت و نه یعنی هفتاد اول سنه ی
تاریخ بهائی باشد زیرا حضرت اعلی روحی فداه در سنه ی 260 هجری ظهور فرمودند و بعد از نه سال اول ظهور اسم اعظم است) پس سنه ی 1290 بشارات دانیال مصداق نیافت و هر كه به ظهور بها استدلال نماید بیخود است علاوه (نبیل زرندی) در رباعیات خود ظهور بها را به هزار و دویست و هشتاد و دو می رساند چنانچه می گوید



پنجاه چه گشت عمر آن میر جناب

فرمود زوجه خویشتن كشف حجاب



افتاد شرر بجان جبت و طاغوت

خورشید بها عیان شد از خلف سحاب



پنجاه و سه چون گشت مبارك سالش

بر ساحت ارض قدس شد اجلالش



در غرفه ی [1] بیست از ربیع الثانی

بیرون ز ادرنه شد شه اجلالش



از این رباعیات مستفاد می شود كه در ادرنه در سنه ی 1282 كه بهاء پنجاه سال داشته كشف نقاب كرده

خود بها نیز در لوحی كه خودش را بلبل می نامد و به بلبلان خطاب می كند معلوم است (ای بلبلان من خود نه از یثربم و نه از بطحا و نه از شام و لیكن گاهی به تفرج و سیر در بلاد سایرم گاهی در مصر و وقتی در بیت اللحمم و جلیل و گاهی در حجاز و گاهی در عراق و فارس و حال در ادرنه كشف نقاب نموده ام)

پس این هم كه درست نیامد ماند بشارت 1335 روز كه دانیال می نویسد (خوشا به حال كسی كه نمرده به روز 1335 برسد) عبدالبها در این خصوص اسب دوانی كرده و
الواح نازل نموده و انتشار داده كه در تاریخ مذكور فتوحات امری روحانی در عالم خواهد شد چنانچه در سنه 1329 بعضی بیانات راجع به این مطلب موجود و ایضا در لوح میرزا عبدالحسین كدخدا شیرازی توسط آقا میرزا بزرگ افنان می نویسد (ای بنده ی الهی هزار و سیصد و سی و پنج سنه ی مذكوره بداتیش از یوم هجرت حضرت رسول محمد المصطفی علیه الصلوة و السلام است كه در آن تاریخ آثار علو و امتناع و سمو و اعتلا از برای كلمة الله در شرق و غرب حاصل گردد و علیك التحیة و الثناء ع ع) وقتی كه سنه ی مذكوره رسید از قضا سركه انگبین صفرا فزود چیزی مشهود نشد سهل است خلق عالم چنان به قحط و ناخوشی مبتلا شدند كه اسم امر بهائی برده نشد تا چه رسد به سمو اعتلا به غیر از سنه ی مذكوره شخصی از بهائی های كرد مقیم مصر سؤال نمود كه اثرات این تاریخ كه سال ها بشارت داده می شد چه شد عبدالبهاء لوحی صادر نموده و می نویسد كه این تاریخ شمسی است نه قمری چنانچه در شرح وفات عبدالبها شوقی افندی همان لوح را درج می نماید كه عینا نوشته می شود (و اما ما سئلت من الایه الموجودة فی سفر دانیال طوبی من یری الف و ثلاثماة و خمسة و ثلاثین هذا سنة شمسیه است بقمریه لدن بذلك التاریخ ینقض قرن من طلوع شمس الحقیقة و تعالیم الله تمكن فی الارض حق التمكن و یملاء الاكوار مشارق الارض و مغاربها یومئذ یفرح المؤمنون) لابد در هزار و سیصد و سی و پنج شمسی كه بیست و نه سال بعد از این خواهد شد نیز چیزی دیده
نمی شود آن وقت ولی امر دیگر كه زعیم بهائی ها خواهد شد می نویسد كه به مقصود دانیال از هزار و سیصد و سی و پنج تاریخ بهائی است نه تاریخ اسلامی هكذا الی غیر النهایة كه گوسفندان بها بدان خوشنود شده از گفته های آنان گردن نه پیچند و زحمات وارده را تحمل كنند

تعجبم یك نفر اهل بصیرتی پیدا نشد كه بگوید آقای عباس افندی گذشته از اینكه خبر دانیال 1260 را به سید باب تأویل كردی و نود را به بها آن هم كه درست نیامد و این دیگری را كه 30 است محول به تاریخ شمسی نمودی آیا اگر شمسی است پس همه ی آن تاریخ ها باید شمسی باشد و اگر قمری است این نیز بایستی قمری محسوب شود هكذا اگر از بعثت است باید آنان نیز از بعثت محسوب گردد و اگر از هجرت است باز هجری باشد حالا اینجا 3 بوق چهار سره می توانیم بگوئیم به قول ملا نصرالدین كه هر دم به نوائی میاید و به صورت علیحده این حقه بازی ها چیست خوب گفته حضرت آیتی (كه بهائی ها به قول بها گوسفندانند) لهذا در گوسفند نیز مشعری نیست كه این نكات بر جسته را احساس نماید هر چه استادم گفت خطا و یا صحیح قبول دارند از جمله بشاراتی كه در زمان قبل گفته شده یكی نیز مسافرت عبدالبها است به ایران كه سر نگرفت و اجل فرصت نداده قول آقا دروغ شد چنانچه در بیاناتش مندرج است آقا میرزا عزیز الله خان ابن ورقا را عبدالبها در حیفا گفته كه ما حتما به ایران خواهیم آمد وقتی ما وارد ایران خواهیم شد كه ایران
در نهایت انقلاب باشد و در آن حال وارد خواهیم شد.


[1] عدد غرفه 1280 است.